جدول جو
جدول جو

معنی در سر آمدن - جستجوی لغت در جدول جو

در سر آمدن
(پَ گَ تَ)
از سر به زمین افتادن. لغزیدن بطرف زمین. در اصطلاح امروز، سکندری رفتن. (فرهنگ لغات و اصطلاحات مثنوی). کب. به سر درآمدن:
گفت من بسیار میافتم برو
در گریوه و راه و در بازار و کو
خاصه از بالای که تا زیر کوه
در سر آیم هر زمانی از شکوه
در سر آیم هر دم وزانو زنم
پوز و زانو زآن خطا پرخون کنم.
مولوی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بر سر آمدن
تصویر بر سر آمدن
برتری یافتن، پیروزی یافتن، غلبه یافتن، افزونی یافتن
فرهنگ فارسی عمید
(خَ زَ دَ)
شایسته بودن. سزاوار بودن. لایق بودن. مناسب بودن. متناسب افتادن. موافق افتادن. رفاء. لبق. موافقه. (دهار). وفاق. (ترجمان القرآن جرجانی) :
کم فضولی کن تو در حکم قدر
درخور آمد شخص خر با گوش خر.
مولوی.
لیق، درخور آمدن چیزی با چیزی. (دهار) (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(بِ زَ / زُ فِ رِ دَ)
به موقع آمدن. بهنگام آمدن:
بدو گفت خسرو درست آمدی
که از جان تو دور بادا بدی.
فردوسی.
، صحیح و راست و عقلائی بودن. موافق عقل بودن. خردپسند بودن. راست و صحیح بودن. منطقی بودن. صادق آمدن:
چوافراسیاب این سخن بازجست
همه گفت گرسیوز آمد درست.
فردوسی.
چو دوزخ بدانست و راه بهشت
عزیر مسیح و ره زردهشت
نیامد همی زند و استش درست
دورخ را به آب مسیحا بشست.
فردوسی.
هرچند اندیشه می کنم درست نمی آید که ده هزار سوار ترک در میان ما باشند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 489).
گر قول آن حکیم درست آید
با او مرا بس است خردداور.
ناصرخسرو.
قول حکما درست آمد که گفته اند دوستان در زندان بکار آیند. (گلستان سعدی).
پند و وعظ از کسی درست آید
که به کردار خوب وچست آید.
اوحدی.
استقناف، درست آمدن رای و تدبیر. (از منتهی الارب)، کامل آمدن. بی نقص بودن. تمام و کامل بودن:
چه خوش گفت این سخن پیر جهانگرد
که دیر آی و درست آی ای جوانمرد.
نظامی.
ز بی آلتان کار ناید درست.
نظامی.
ناید خود از شکسته دل اندیشه ها درست.
کمال اسماعیل
لغت نامه دهخدا
تصویری از بر سر آمدن
تصویر بر سر آمدن
غلبه یافتن پیروز شدن، زیادتی یافتن رجحان یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در خور آمدن
تصویر در خور آمدن
سزاوار بودن لایق بودن شایسته بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درنظر آمدن
تصویر درنظر آمدن
پذیرفته شدن چشم را گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به سر آمدن
تصویر به سر آمدن
تمام شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بر سر آمدن
تصویر بر سر آمدن
((بَ سَ مَ دَ))
غلبه یافتن، پیروز شدن، به پایان رسیدن، برتری یافتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از در سرآمدن
تصویر در سرآمدن
((دَ سَ مَ دَ))
سقوط کردن، دچار دردسر شدن
فرهنگ فارسی معین